به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نقد عقل فرهنگی» (تفکر در وضعیت استثنایی) نوشته امیرهوشنگ افتخاری راد به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب شصت و سومین عنوان مجموعه «فلسفه» است که این ناشر چاپ میکند.
نویسنده کتاب در یادداشتی کوتاه که ابتدای آن درج شده، اشاره میکند که این کتاب قرار بوده ۷ سال پیش توسط ناشر دیگری چاپ شود اما به دلیل تلف شدن عمر صفحات این کتاب روی میز ویراستار آن ناشر، کتاب را به ناشر فعلی سپرده است. او در این یادداشت مینویسد: «دریغا که سرگذشت نویسندهها و نوشتارها به موازات هم پیش میروند و گاه یکدیگر را پیش بینی میکنند و گاه در یک جا به هم میرسند: غالبا بر سر نعش هم.»
امیرهوشنگ افتخاری در بخش بعدی یعنی مقدمه، درباره کتابش چنین توضیح میدهد که این کتاب نه به منزله مجموعهای به اصطلاح از مقالات، بلکه در حکم قطعات پراکنده و گسسته ای نشئت گرفته از یک وضعیت است که طی چند سال نوشته شدهاند و نامیدن و خواندن آنها به طور منسجم، پیوسته و سیستماتیک از نظر او نقض غرض است؛ اما این عدم انسجام نباید به عنوان هزلیات پست مدرنی تلقی شود.
یادداشت، مقدمه، نامقدمه، نقد ایدئولوژی بدن، کاتدهای فکر، ایماژهای مونتاژشده و نمایه، بخشهای مختلف این کتاب هستند. از نظر نویسنده این کتاب، هر تفکری، عصارهای از انرژی تفکر پیشین را در خود هضم و جذب میکند. از طرف دیگر، در زمانه عسرت ما، ایدئولوژیها همنوا با جهان کالا (به زعم مارکس) و میان مایگی حاکم بر همه ابعاد حیات روزمره و فکری انسان شدهاند، به گونهای که امروز دیگر بدون ایدئولوژی تقریبا نمیتوان زندگی کرد. ایدئولوژی، تفکر نیست و به همین دلیل است که ضرورت فکر کردن را خوار میشمرد.
نقد ایدئولوژی، کار تفکر است اما تفکر هم یکسره آزاد از آن نیست. تفکر محض و خالص از نظر افتخاری، دروغ بزرگی است که خود ایدئولوژی منشا انتشار آن است. اهمیت امر انضمامیبه این دلیل است. قطعه وار نویسی درباره همه چیز طی زمان یکی از راههای مقابله با ایدئولوژی است؛ البته اگر به تعبیر نویسنده این اثر به وراجی نینجامد. کتاب «نقد عقل فرهنگی» با چنین رویکردی، طی چند سال نوشته است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
رنج برای بیان شدن و تجلی یافتن باید صدایی بیابد؛ اما بار کردن رنج بر دوش انسان تا از طریق آن، سوژه والایش شده شود، سویه ای از رام شدگی و فرهنگپذیری نظام کالایی شده است. برخلاف این حکم اخلاقی که رنج ببرید و دم برنیاورید (یعنی عامدانه مظلوم شوید)، رنج این جهان باید واجد بیان و تجلی باشد. از قضا، تجلی یافتن رنج میتواند شیوه تولید مسلط را برملا کند؛ نه پوشاندن آن. امر منفی، عرصه ای است که در آن رنج بیان میشود.
تجربه روحانی بدل شدن مفاهیم به جوهر تجربی است. مفاهیم، عرصه انتزاع هستند.
به زعم آدورنو: این جوهر تجربی در چارچوب تجربی تعریف میشود. فهم او از تاریخ طبیعی، برای فهم وی از این که مفهوم چه طور میتواند در حکم تجلی و بیان رنج عمل کند. دیالکتیک منفی، «رنج جهان است که به صورت مفهوم پدید آمده است.» دیالتکیک منفی، وحدت و یکپارچگی مفهوم را در هم میریزد. به این خاطر، فلسفه باید شکل «تجلی رنج» به خود بگیرد.
آدورنو میگوید: «ضرورت صدایی بخشیدن به رنج، شرط کل حقیقت است.» وی در اخلاق صغیر مینویسد: پرتو رستگاری صرفا در مکاشفه هر چیز موجود به منزله چیزی بیگانه شده همراه با ترکها و شکافهای کاملا برملاشده، پدیدار میشود. مکاشفه امر موجود، فاصله بین مفهومها و چیزها را نشان دهد. صدایی بخشیدن به رنج یعنی یکپارچگی و وحدت کاذب و ایدئولوژیک اندیشه و شی را تخریب کردن.
این کتاب با ۲۸۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما