به گزارش خبرگزاری مهر، سیو چهارمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «روز رستاخیز» به کارگردانی فرهاد مهندسپور اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلمتئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و رامتین شهبازی (منتقد تئاتر) برگزار شد.
عباس غفاری در این نشست گفت: «روز رستاخیز» سومین اثر از سهگانههای مشترک محمد چرم شیر و فرهاد مهندسپور است که بازخوانی از رمان محشر صغرا (تادنوش کونویتسکی) به شمار میآید.
رامتین شهبازی در این نشست گفت: در ابتدای بحث یک خبر خوش بدهم. وقتی خبر نشست امروز را در صفحه خود گذاشتم، رضا کوچکزاده از این خبر داد که به زودی نمایشنامه «روز رستاخیز» منتشر میشود. آثار فرهاد مهندسپور در همکاری مشترک با محمد چرم شیر و گروه بازیگرانی که شکل دادند، در دورهای از تاریخ تئاتر ایران بسیار تاثیرگذار بوده است. شخصا این نمایش را سه مرتبه روی صحنه دیدهام. اکنون برخی نسبت به اجراهایی از این دست، واکنشهایی دارند مبنی بر اینکه دوران این مدل از اجراها گذشته است. این موضوعات حاصل کژتابی و کژ اندیشی ما نسبت به هنر نمایش و تئاتر است.
وی افزود: از منظر تاریخ تئاتر، نشان دادن و مرور اجراهایی از این دست، بسیار مهم است. متاسفانه ما مکتوبسازی نداریم و تقریبا میتوان گفت که نه در زمینه تاریخ سینما و نه در زمینه تاریخ تئاتر، جز اتفاقاتی که پیش از انقلاب رخ داده است، اتفاقات دیگر آن طور که باید ثبت نشده است. به عنوان مثال اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، یعنی از سال ۷۶ تا ۸۳ دورهای مهم در تاریخ تئاتر ماست. جدا از اینکه آدمهای زیادی به تئاتر معرفی شدند و اتفاقهای تاثیرگذاری رخ داد، مسائل مهمی در حوزه تئاتر مطرح شد، که پیشتر نبود. وقتی راجع به پیوند ادبیات و تئاتر فکر میکردم، همیشه نام امیررضا کوهستانی به ذهنم میآمد. زیرا کوهستانی در این سالها توانسته بود، یک نوعی از ادبیات را روی صحنه تئاتر اجرا کند که لزوما ادبیات نمایشی و نمایشنامه نیست. اما میبینیم که چرم شیر، قبلتر این کار را انجام دادند. همکاری ایشان با مهندس پور در این نمایش من را به آن سالها برد و سبب شد تا ذهن خودم را اصلاح کنم.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: محمد چرم شیر و فرهاد مهندسپور در این شکل اجرایی که در حقیقت یک جور اجرای وابسته به ادبیات داستانی است، کار خود را به ثمر رساندهاند. نمایش فیلمتئاترهایی از این دست، به ما یادآوری میکند که اتفاقا با یک فضای دِموده مواجه نیستیم. اتفاقا به ما نشان میدهد که در یک دورهای، بعد از فطرتی که تئاتر داشت، جریانهایی خودشان را نشان میدهند و ما علاوه بر ظهور کارگردانهای جدید، نگاه تازهای را نیز شاهد میشویم که پایه بنیانهای تازهای را میگذارند. اتفاقا این موضوع نشان میدهد که جامعه ما این قابلیت را دارد که در حوزههایی چون هنرهای نمایشی، چرخشهایی را داشته باشد. همچنین نشان میدهد که تئاتر چقدر وابسته به فضا و زمینه سیاسی است. در واقع اگر این زمینه سیاسی به او اجازه دهد، چقدر میتواند رشد و نمو داشته باشد. استفاده از ادبیات داستانی یکی از روش هایی است که کمک می کند تا عبارت میزانسن نیز دستخوش تغییراتی شود. در این چرخش معنایی میزانسنی که مکان را می سازد، به سمت فضاسازی سوق پیدا می کند که این فضاسازی یاری می رساند، تخیل مخاطب فعال شده و جنسی دیگری از دریافت شکل گیرد. اتفاقی که در روز رستاخیز نیز رخ می دهد و بعدها روی اجراهای بسیاری تأثیر می گذارد.
شهبازی در ادامه صحبتهایش گفت: نمیخواهم مقایسهای با دوره کنونی انجام دهم. هر دورهای شرایط خاص خود را دارد. با این حال منتقد اجرای برخی از نمایشها که اکنون اجرا میشوند هستیم. در زمان اجرای ایننمایش، ما اکثر آثار را چند مرتبه میدیدیم ولی اکنون به سختی و با دلهره به تماشای اثری میرویم. زیرا از کیفیت آن مطلع نیستیم. این موضوع نشان میدهد که در آن دوران چقدر دنبال نوآوری بودند. اگر تاریخ شفاهی تئاتر ما ضبط شود، اتفاق خوبی است که میتواند کمککننده باشد.
«روز رستاخیز» و نمایشهای آن دوران قدیمی نیستند، بلکه محصول دوره خودشان هستند که اگر در بافت سیاسی و اجتماعی خود خوانده شود، چه نگاه در زمانی و چه نگاه همزمانی آن قابل تامل است و به ما نشان میدهد که جدا از تاریخ تئاتر مرسومی که داریم، در نزدیکی خودمان تاریخ تئاتری داریم که خیلی اتفاق مهمی است.
نظر شما