۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۶:۲۲

روایت «مجله مهر» از چهلمین روز داغ کرمان؛

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

«پیمان سلطانی نژاد» پدر ریحانه، همان دخترک ۱۸ماهه با کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی فکر می‌کند که مدتی دیگر رفت‌وآمدهای دور و برش کم می‌شود: «آن وقت من می‌مانم و سه سنگ سرد در گلزار شهدا...»

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ زینب رجایی: پیمان، دوچرخه محمدامین را کم باد می‌کند تا تابستان شود. محمدامین مدام می‌گوید: «باباجان! کی تابستان می‌شود؟ کی عید می‌شود؟ کی یک مسافرت می‌رویم؟» پیمان، همان طور که به شیرین‌بازی‌های ریحانه یک ساله می‌خندد به پسرش قول می‌دهد برای تعطیلات ٢٢ بهمن ماه بروند بندر. مادر هم، محمدامین را تشویق می‌کند درس‌هایش را خوب بخواند تا بتوانند یک سفر جمع و جور چهار نفره بروند.

محمدامین همیشه پیمان را «بابا جان» صدا می‌زند. ظهر که می‌شود زنگ می‌زند و سفارش می‌دهد: «باباجان! برای من بستنی بخر… باباجان! برای من چیپس بخر.» حالا، چهل روز است ظهرها تلفن پیمان زنگ نمی‌خورد و صدای محمدامین از آن طرف خط، خواسته‌ای را به عبارت «بابا جان» گره نمی‌زند.

کاش بیشتر می‌بوسیدم‌شان

شب ولادت زهرا (س) با هم بیرون می‌روند. برای روز مادر خرید می‌کنند. پیمان هر چه می‌خواهند برایشان می‌خرد. جلوی گل‌فروشی می‌ایستد تا برای روز زن یک شاخه گل برای «فاطمه» هدیه بگیرد. با محمدامین توی گل‌فروشی می‌روند و پیمان قیمت یک شاخه گل را سوال می‌کند. فروشنده می‌گوید: «شاخه‌ای صد هزار تومان.» پیمان قیمت گل دیگری را می‌پرسد. فروشنده می‌گوید: «شاخه‌ای ۱۳۰ هزار تومان».

پیمان همان را برای فاطمه می‌خرد. توی ماشین که برمی‌گردند، گل را به فاطمه می‌دهد. محمدامین شیرین‌زبانی می‌کند: «مامان! من امشب فهمیدم بابا خیلی دوستت دارد، می‌توانست گل ۱۰۰ تومانی برایت بخرد اما ۳۰ هزار تومان بیشتر داد و این گل قشنگ‌تر را خرید.» صدای خنده‌شان از پنجره‌های ماشین بیرون می‌ریزد؛ روی آسفالت خیابان‌ها کرمان.

به خانه می‌رسند. برای عید ولادت حضرت زهرا (س) کیک روی میز می‌گذارند. میز را می‌چینند و کلی عکس یادگاری می‌گیرند. فردا قرار است برای پذیرایی از زائران گلزار شهدا، ساعت‌های بیشتری توی موکب باشند. پس شب عید، خانواده کوچک‌شان دور هم جشن می‌گیرند. «چقدر خوشبخت بودیم. فکرش را هم نمی‌کردم فردایش زندگی‌ام کُن فیکون شود. نمی‌دانستم عزیزانم برای همیشه دارند می‌روند. نمی‌دانستم فردا شب قرار است در پزشک قانونی باشند. کاش بیشتر می‌بوسیدم‌شان…»

۲۲ بهمن که قرار بود یک مسافرت جمع و جور بروند، می‌شود چهلمین روز نبودن ریحانه و محمدامین و مادرشان. حالا «پیمان سلطانی‌نژاد» مانده است و سه سنگ سرد در گلزار شهدای کرمان. «انفجار در گلزار شهدا اتفاق نیفتاد؛ آن انتحاری وسط خانه ما منفجر شد. زندگی‌ام روی روال بود… یک سونامی به خانه‌ام افتاد و همه‌چیز را با خودش برد. روزها برایم سخت می‌گذرد و شب‌ها خوابم نمی‌برد… نمی‌دانم برای کدامشان گریه کنم؛ برای ریحانه، محمدامین، یا برای همسرم…»

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

ریحانه کاپشن صورتی داشته؟

سیزدهم دی، پیمان خطرات احتمالی را به فاطمه یادآوری می‌کند و می‌گوید حواسش موقع پذیرایی در موکب جمع باشد. حوالی عصر همکارانش، پیمان را صدا می‌زنند: «بچه‌هایت کجا هستند؟ گویا کپسول گاز منفجر شده…» خیابان‌های شلوغ و صدای آژیر آمبولانس‌ها به پیمان می‌فهماند که ماجرا فراتر از انفجار یک کپسول گاز است.

«بالاخره فهمیدیم انتحاری زده‌اند. هرچه به فاطمه زنگ می‌زدم جواب نمی‌داد. دلم طاقت نیاورد. با ماشین رفتم سمت گلزار. یکی از آشنایان گفت که همسرم با او تماس گرفته و گفته: آنتن‌ها قطع شده، نگران نباشی؛ ما خوبیم و می‌رویم خانه.» پیمان هم خوش‌خیال و با نفسی راحت برمی‌گردد خانه؛ غافل از آنکه خانه‌شان خالی است و دیگر با صدا و عطر همسر و فرزندانش پر نخواهد شد. «انتحاری دوم، خودش را دقیقاً کنار خانواده من منفجر کرده بود.» جایی که فقط از خانواده سلطانی‌نژاد ۶ بچه کم سن و سال بوده‌اند...

چند ساعت می‌گذرد ولی خبری از همسر و بچه‌هایش نمی‌شود. وحشت از یک داغ بزرگ، توی گوشش زنگ می‌زند. شب می‌رود پزشکی قانونی؛ اما اطلاعاتی دستش را نمی‌گیرد. می‌گویند لباس‌ها و صورت‌ها، همه خاکی و سوخته است و نمی‌شود کسی را شناسایی کرد.

ساعت ۱۱ شب خواهرزاده پیمان تماس می‌گیرد: «دایی! ریحانه کاپشن صورتی تنش بوده؟ بین لباس‌هایش کاپشن صورتی دارد اصلاً؟ شلواری دارد که عکس هندوانه روی آن کشیده شده؟» پیمان دل توی دلش نیست. دلش می‌خواهد بگوید نه! هرگز چنین لباسی برای ریحانه نخریده اما لباس‌ها را همین چند هفته پیش، شب یلدا برای دخترکش خریده بود. صدای پشت تلفن باز می‌پرسد: «دایی! گوشواره‌هایش چطور؟ شکل قلب هستند؟» پیمان زبانش را به سختی توی دهن می‌چرخاند: «آره… این لباس‌ها را داشته. گوشواره‌هایش هم شکل قلب هستند…»

بگذار دروغ بگویند

هویت ریحانه را همان شب حادثه پیدا کرده‌اند ولی درست و حسابی به پیمان خبر نمی‌دهند. «نگفته بودند چه بر سرم آمده. دروغ می‌گفتند! مدام قسم‌شان می‌دادم که راستش را بگویید… اما یک چیزی توی دلم می‌گفت بگذار دروغ بگویند!» روز بعد از حادثه دوباره خودش را پزشکی قانونی می‌رساند. دل بسته به دروغ‌ها، هنوز هم لباس مشکی نپوشیده است.

«قیامتی بود… به هزار مصیبت، برای شناسایی رفتم داخل. همان لحظه که از پله‌ها پایین رفتم و چشمم به آن کاور کوچک افتاد، گفتم این ریحانه من است. شک نکنید… گفتند کاپشنش را نگاه کن؛ اما نتوانستم…» توی گلزار شهدای کرمان، لحظه‌ای که تابوت سبک‌وزن را مقابل پیمان باز می‌کنند، برگ‌های گل سرخ روی ریحانه ریخته شده بود و دو کاغذ A۴ روی پیکرش که رویش بزرگ نوشته بودند: «ریحانه سلطانی‌نژاد؛ دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی.»

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

همه چیز روزی حلال است

فصل گیلاس شده است. پیمان از میوه‌فروشی دوستش قدری گیلاس برمی‌دارد. تعارف‌های رفاقتی، حساب و کتاب را به روز دیگری موکول می‌کند. عصر در خانه فاطمه ناگهان یادش می‌آید: «راستی! تو که کارت نکشیدی!» پیمان جواب می‌دهد که: «با طرف دوست هستم ناسلامتی! بعداً حساب می‌کنم.» فاطمه اما طاقت نمی‌آورد که خودش و بچه‌ها گیلاس‌های حساب نشده را بخورند. می‌رود مغازه و آن مقدار گیلاس را حساب می‌کند.

پیمان، اشک‌هایی که لابه‌لای موهای جوگندمی محاسنش گم می‌شود را پاک می‌کند و با نفس عمیقی می‌گوید: «همه چیز روزی حلال است!»

خواهرانه‌های یک خواهر شوهر

۲۹ ساله شده بود اما هنوز ازدواج نکرده بود. اطرافیان پیگیر بودند که زندگی پیمان را سر و سامان بدهند و دستش را توی دست دختری خوب و خانواده‌دار بگذارند. حوالی سال ۹۰ جلوی مسجد، دختری را می‌بیند که چادر رنگی به سر دارد، از پله‌ها پایین می‌آید و وارد خانه کنار مسجد می‌شود. فاطمه، دختر خادم مسجد است که اول کار، بعد از تمام واسطه‌ها و رفت و آمدها، حتی قبول نمی‌کند شماره تلفنش را به پیمان بدهند. بالاخره بعد از مدتی با چند واسطه مطمئن راضی می‌شود و آشنایی‌شان پا می‌گیرد. طولی نمی‌کشد که همدیگر را می‌پسندند: «از آنجا که خانواده‌ام هم اصرار به ازدواجم داشتند وقتی گفتم دختری که می‌خواهم را پیدا کردم، همان لحظه خواهرم گفت: بسم‌الله! برویم خواستگاری.»

خواهری که برای خواستگاری از فاطمه، از ته دل ذوق کرده و بسم‌الله می‌گوید، همان شب همه را بسیج می‌کند و به خانه دختر می‌فرستد. خواهر پیمان، همان زنی است که روز بعد از انفجار، مقابل پزشکی قانونی روی خاک‌ها افتاده است. مویه می‌کند؛ مثل کسی که خواهر کوچکترش را از آغوشش گرفته باشند، برای عروس جوانش روضه می‌خواند: «فاطمه قشنگُم بیا…» همان زنی است که میان اشک‌ها یک باره رو به دیگران می‌کرد و مستأصل می‌پرسید: «چرا فاطمه جواب تلفنم را نمی‌دهد؟ از این اخلاق‌ها نداشت! اهل قهر نبود فاطمه… عروسُم بیا… عروسُم بیا…عروسُم بیا…»

از برکت نمازهای توی آشپزخانه

فاطمه به پیمان گلایه می‌کند که چرا نمازش را به تأخیر می‌اندازد. خودش وقت آشپزی، همان گوشه آشپزخانه سجاده می‌اندازد و اول وقت نمازش را می‌خواند. به همسرش هم مدام یادآوری می‌کند: «نماز اول وقت، چیزها به آدم می‌دهد!» پیمان حرف را به شوخی می‌کشاند: «خانم! تو در آشپزخانه وسط آشپزی نماز می‌خوانی، می‌گویی خدا چیزها به آدم می‌دهد… مثلاً در این نمازهای وسط آشپزی و توی آشپزخانه‌ای چه چیزهایی می‌دهند؟»

حالا میان اشک‌هایی که دست به دست هم پایین می‌افتند، سری به افسوس تکان می‌دهد: «الان می‌فهمم که از نمازهای اول وقتش که حتی حواسش بود لابه‌لای غذا پختن و کارهای خانه‌داری به تأخیر نیفتد، چیزهایی از خدا گرفت؛ شهادت را از خدا گرفت…»

جوان داغ‌دیده حسرت می‌خورد که کاش ۱۰ سال زودتر با همسرش آشنا شده بود، کاش زودتر پیدایش کرده بود و قدری بیشتر با او زندگی می‌کرد: «فاطمه یک فرشته به تمام معنا بود. برای زندگی خیلی وقت می‌گذاشت. از کلاس قرآن محمدامین گرفته تا نظم خانه و زندگی.»

داغ‌تر از داغ ریحانه

محمدامین علاقه خاصی به دورهمی‌های خانواده‌شان دارد. به پیمان گلایه می‌کند: «بابا جان! وقتی با هم ناهار می‌خوریم، تو یک دفعه جواب تلفنت را می‌دهی و جو خانواده را به هم می‌زنی.» پیمان می‌خندد. محمدامین باز می‌گوید: «بابا جان! من دوست دارم خانوادگی با هم باشیم، کنار هم باشیم.» پیمان گریه می‌کند: «الان از این حرف‌ها گذشته… دیگر محمدامین گلایه نمی‌کند. حالا خانوادگی با هم هستند؛ من هم کنارشان نیستم که جو خانوادگی را به هم بزنم.»

عزیز دردانه خانه و خانواده است. کسی از گل نازک‌تر به محمدامین نمی‌گوید. پدر حسابی به پسر دلبسته است. فاطمه به پیمان می‌گوید: «آن قدر به این بچه وابسته‌ای، می‌ترسم مبادا اتفاقی برایش بیفتد، آن موقع درد خودم به کنار، جواب تو را چه بدهم؟»

حالا مادر در میانه و ریحانه و محمدامین دو طرفش به دست خاک سپرده شده‌اند: «درست است که یک ایران با شنیدن عبارت کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی، برای ریحانه، دختر ۱۸ ماهه من غصه‌دار شدند، اما راستش را بخواهید داغی که محمدامین بر دلم گذاشته، خیلی سنگین‌تر است. همه طایفه و خانواده می‌دانستند چقدر وابسته او هستم. رفتنش جگرم را آتش زد…»

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

خودش را به هر مصیبتی از زیر بار اشک‌های سنگین بیرون می‌کشد و می‌گوید: «اگر غیر از شهادت، اتفاق دیگری برای آنها می‌افتاد، قطعاً نمی‌توانستم کنار بیایم. اگر بچه من در تصادف یا هر حادثه دیگری فوت می‌کرد طاقت نمی‌آوردم؛ شک نکنید باعث و بانی‌اش را خودم می‌کشتم. اما حالا خوب می‌دانم کجا هستند؛ می‌دانم حاج قاسم که سال‌ها در زندگی خود عموی فرزندان شهدا بود، حالا کنار فرزندان من است.»

حسرت پی‌اس‌فایو

همه‌کاره و صاحب‌خانه محمدامین است. از انتخاب غذای ناهار و شام گرفته تا لباس‌های ریحانه و پدر و مادر، همه را خودش تعیین می‌کند. پیمان دلش نمی‌آید به هیچکدام از خواسته‌های ریحانه و محمدامین نه بگوید؛ مخصوصاً محمدامین.

حالا چند ماهی است محمدامین کلاس قرآن می‌رود. پیشرفت خوبی داشته و حسابی علاقمند شده است. آیه‌الکرسی را با ذوق برای عمه‌اش می‌خواند. همان عمه که مقابل پزشکی قانونی خاک توی مشتش پر می‌کرد و روی سر می‌ریخت و میان مویه‌ها می‌گفت: «محمدامین بیا برام آیه‌الکرسی بخوان عمه». پیمان قول می‌دهد که اگر محمدامین بعد از آیه‌الکرسی سوره شمس را با صوت قاری معروف عبدالباسط بخواند، برایش «پی‌اس‌فایو» بخرد. از وقتی به نیمه‌های سوره شمس می‌رسد، مدام یاد بابایش می‌اندازد: «بابا جان! کی برایم پی‌اس‌فایو می‌خری؟ دارم سوره را حفظ می‌شوم…»

پیمان چند باری دست محمدامین را می‌گیرد و به مغازه می‌برد؛ ولی قیمت‌ها خیلی بالا است. با اشاره دست و چشم، پنهانی به مغازه‌دار اشاره می‌کند: «بگو الان نداریم!» وقتی در سناریوی موفق پدر، دست از پا درازتر به خانه برمی‌گردند محمدامین کودکانه و شیطنت‌آمیز به پیمان می‌گوید: «باباجان! پس این همه بچه که پی‌اس‌فایو دارند از کجا خریده‌اند؟»

پیمان هر چه محمدامین می‌خواهد را برایش فراهم می‌کند؛ به جز پی‌اس‌فایو که پولش کفاف نمی‌دهد و سرنوشت مجالش را نمی‌دهد: «فرصت نشد؛ حسرتش به دلم ماند که برای بچه‌ام بخرمش. قول داده بودم که اگر فقط کمی صبر کند خیلی زود برایش می‌خرم. اما نشد… نشد…» اشک‌های پیمان مثل ترکش‌های انتحاری کرمان ناتمام و زخم‌افکن است.

مرهم موشک‌های انتقام

شب‌ها خوابش نمی‌برد. عکس‌ها و فیلم‌های ریحانه و محمدامین را می‌بیند. آن روز، نزدیک صبح چشم‌هایش تسلیم خستگی می‌شود؛ تا اینکه ساعت هشت با خبر شلیک موشک‌های سپاه برای انتقام حمله تروریستی کرمان، خواب از سرش می‌پرد. «با تمام وجودم خوشحال شدم. قبل از آن به یکی از همراهان سردار حاجی‌زاده گفته بودم که شما بزنید، ما پشت شما هستیم. وقتی شنیدم این عملیات انجام شده، گفتم ناز شست سردار حاجی‌زاده! دست او را می‌بوسم. این انتقام مرهمی بود بر زخم‌مان.»

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

غیر از همسر و دو فرزندش، پنج نفر دیگر از اعضای خانواده‌اش را در حادثه کرمان از دست داده است؛ حالا موشک‌هایی که مقر تروریست‌ها را در کشورهای اطراف هدف قرار می‌دهند، دلش را کمی گرم می‌کند: «این ها است که یک روح تازه در بدن آدم داغ‌دار می‌دمد و نفسی به او می‌بخشد.»

بعد از این برای ترمیم قلب داغ دیده‌اش، بی‌تاب و چشم‌انتظار دیدار آقاست: «تا آقا را نبینم دلم تسکین پیدا نمی‌کند. نمی‌دانم کی امکان‌پذیر می‌شود. گفته‌اند که به زودی! ولی کسی نمی‌داند این به زودی دقیقاً چه زمانی است. دیدار با آقا بزرگترین آرزوی همسرم بود و الان بزرگترین آرزوی خودم است. اولین دیدار با آقا قطعاً به نیابت از فاطمه‌ام خواهد بود…»

همسایه خوب آخرت

زن و شوهر توی یکی از گپ‌های آخرتی‌شان، برای یکدیگر وصیت می‌کردند که وقتی از دنیا رفتند کجا دفن شوند. فاطمه می‌گوید: «دلم می‌خواهد در بهشت زهرا سمت شهرستان پدری‌ام دفن شوم؛ ولی نمی‌شود بعد از مرگ خاک‌هایمان از هم دور باشد. نمی‌شود شما جدا باشی و من جدا! هرجا شما باشی من هم همان‌جا هستم.»

گلزار کرمان مراسم دعا برگزار کرده است. یک خیمه زده‌اند و داخلش فرش انداخته‌اند. فاطمه، با ریحانه و محمدامین روی فرش می‌نشینند، ولی برای پیمان جا پیدا نمی‌شود. کمی آن طرف‌تر بیرون خیمه، می‌نشیند و دعا را گوش می‌کند. یک سال از این مراسم می‌گذرد. حالا، فاطمه را همان جایی خاک می‌کنند که پیمان سال قبل نشسته بود و دعا گوش می‌داد.

«چقدر با هم چانه زدیم که هر کدام کجا دفن شویم. حالا هم‌جواری شهدا نصیب‌شان شده و زیارت خودشان آرزوی دیگران! آرزوی هرکسی است که در گلزار شهدای کرمان دفن شود. شخصیت‌های بزرگی خواستند آنجا دفن شوند ولی اجازه ندادند. این شهدا سعادت زیادی داشتند که در خانه آخرت، همسایه سردار سلیمانی شدند.»

شاید همه اینها یک خواب بد باشد

«وقتی همسر و فرزندانم را آوردند، کسانی که تدفین می‌کردند، نگران بودند. گفتند اینجا سر و صدا و بی‌تابی می‌کنید. قول دادم آرام بمانم. اما محمدامین را که آوردند نتوانستم آرام بمانم… نتوانستم… زیر قولم زدم. نوبت به ریحانه که رسید گفتند نمی‌توانی بمانی، بی‌تابی می‌کنی! باز قول دادم آرام باشم. وقتی پیکر ریحانه ۱۸ ماهه‌ام را بغل کردم، حال غریبی به من دست داد. دخترم را رو به آسمان بالا گرفتم و او را به حاج قاسم سپردم. یکباره دیدم همان‌ها که کنارم بودند و قول می‌گرفتند که آرام باشم و بی‌تابی نکنم، خاک به سر و صورت خود می‌ریختند.»

پیمان به این فکر می‌کند که مدتی دیگر رفت‌وآمدها کم و دورش و برش خلوت می‌شود: «آن وقت من می‌مانم و سه سنگ سرد در گلزار شهدا. چند روز در هفته به گلزار بروم تا دلم آرام بگیرد؟ وقتی می‌خواهم اشک بریزم، نمی‌گذارند؛ یا عکس و فیلم می‌گیرند یا مانعم می‌شوند. حتی سر زدن به خاک‌شان آسان نیست. هنوز هم تدابیر امنیتی حاکم است.»

میان بی‌تابی‌ها همان روزها یک نفر عکسی که با هوش مصنوعی درست شده را نشانش می‌دهد: «به من گفت پیمان ببین! آن بالا، وضعیت این است! دخترت در بغل سردار سلیمانی است! این را که گفت قدری دلم را قرص کرد. حداقل می‌دانم که جای عزیزانم جای حقی است. ان‌شاءالله یک روزی دست من را هم بگیرند و مهمانشان باشم… اما با همه اینها، روزهای سختی است. هنوز هم با خودم می‌گویم: شاید همه اینها یک خواب بد باشد!»

ما مانده‌ایم و سنگ‌های سرد

کد خبر 6021600

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • زهرا سادات IR ۲۳:۵۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
      230 4
      خدا صبر به باز ماندگان بدهد 😭 چقدررر قلم نویسنده زیبا بود خدا قوت 🌷💚
      • IR ۱۶:۱۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
        103 1
        روهش شاد یادش گرامی🖤🥀🖤🥀
      • رجایی IR ۱۸:۵۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
        51 0
        از معصومیت و داغ ریحانه و شهدای کرمان هر کس هر چه بنویسد، به دل می‌نشیند. کار من نیست. کار آنهاست. ارادتمند 🌸
      • حضرت IR ۱۲:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
        22 0
        خدایااا به پیمان سلطانی نژاد صبر جززیل عنایت بفرما. چقدرررر اشک ریختیممم 😭😭😭 من قبل تر هم متن های خانم رجائی را خواندم. به نظرم خدا برکتی در کلماتش گذاشته. خدا برادرش را رحمت کند. ایشان هم روزنامه نگار توانمندی بود
    • ناشناس IR ۰۱:۳۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      165 9
      خداصبر به دل عزیزتون بده امیدوارم ریحانه بهشتی کوچک اون دنیا ناجی ما هم باشد.
    • ایرانی IR ۰۷:۰۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      161 8
      خداوند به خانواده سلطا نی وهمه خانواده شهدا صبر عظیم بدهد واقعا چطور تحمل میکنن در هیچ تصوری نمی کنجد خدا به قلب امام زمان ما هم صبر بدهد با این همه مصیبت اللهم عجل لولیک الفرج
      • IR ۰۷:۵۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        59 4
        باهمون قلب کوچولوش شدسلطان قلبها...
    • هادی IR ۰۷:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      روحتان شاد عزیزان سفر کرده ،سلام ما رو هم ب سرور سالار شهیدان برسانید ،،🌷🌷🌷💚
    • خانم IR ۰۷:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      146 2
      خدا لعنتشون کنه انشاالله 😭😭😭
    • RO ۰۷:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      130 2
      خداوند صبر دهد واقعا سخت است
    • IR ۰۷:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      128 6
      خدا وندا بزرگترین صبر که همان صبر بعد لز ایوب که همان صبر عمه ام زینب را نصیب داغداران حادثه کرمان کند
    • مریم IR ۰۷:۵۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      159 1
      چقدر سوزناک وزیبا نوشته شده بود از اول تا آخر متن فقط اشک ریختم خدا صبرشون بدهد و روح نازنین شهدا قرین آرامش باشد و شفیع ما باشند ،😥😥
      • IR ۱۵:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
        100 5
        خدا لعنتشون کنه باعث و بانی این مصیبت بزرگ رو ،،منم همینطور نتونستم طاقت بیارم خدا ازشون نگذره الهی 😭😭😭
      • IR ۰۱:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        49 1
        تصورش سخته چه برسه که بواقعیت حسش کنی وببینی خیلی سخته خیلی
    • صنم IR ۰۸:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      128 3
      لعنت الله علی القوم الظالمین
    • IR ۰۸:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      113 3
      خدا صبر تون بده واقعا سخته 😭😭😭
    • IR ۰۸:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      125 3
      متن را خوندم کلی گریه کردم خدا بهت صبر عنایت کند آمین
    • مریم US ۰۹:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      117 3
      اشک در چشمانم حلقه زد ما رو در غم خود شریک بدانید بندگان عزیز خدا هستند وبا تقدیر وسرنوشت چه می شود کرد خداوند صبر دهد
    • رضا IR ۱۰:۰۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      88 3
      خدابدادش برسه خداصبرش بده خدارحمتشون کنه واقعا سخته
    • حمید IR ۱۰:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      100 3
      فقط خوندم واشک ریختم🥺😭😭😭
    • مصطفی IR ۱۰:۲۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      وقتی عرضه تامین امنیت مراسم رو ندارن ، چرا فراخوان حضور میدن ، واقعا چرا؟؟
      • کمند IR ۰۶:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        42 18
        از کجا میدونید عرضه ندارن؟ میدونید برای تامین همون یک روز غیر از این در حدود ۱۶ عملیات تروریستی دیگر کشف و خنثی شدن .
    • IR ۱۰:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      111 4
      گریه امانم را بریده با خواندن این وضع حال خدا صبر بده برادر ومرگ بر حامیان داعش
    • سید محمدشریفی IR ۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      109 1
      گریه امانم رو بریده💔💔😭😭کاپشن صورتی 😭😭😭
    • IR ۱۱:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      106 4
      خدا صبرتون بده برادر خیلی سخت است علی لعنت الله علی القوم الضالمین
    • IR ۱۲:۲۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      89 5
      خدا لعنت کند قاتل دختر کاپشن صورتی رو
    • IR ۱۲:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      87 0
      من هم مُردم با این داغ. لعنت بر بچه کش ‌کافر حرمله
      • سیده طاهره حسینی راد IR ۱۲:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        27 0
        امیدوارم که خدا به خانواده تون صبر عنایت کند ولی بهترین مرگ رو خداوند برای اونها قرار داد کاش ما هم عاقبت بخیر شویم کاش ما هم لایق شهادت شویم
    • IR ۱۳:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      69 0
      فقط میتونم بگم خداصبربده فقط متن روخوندم وگریه کردم😔😔😔😭😭😭
    • فریبا IR ۱۴:۰۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      63 4
      دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
    • حسین IR ۱۴:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      63 0
      خدا به آقا پیمان عزیز و بازماندگان صبر دهد، برای ما خیلی سخت است چه برسد به ایشان... 😭😭😭 یقین داریم شهدا عند ربهم یرزقون هستند، انشااله که ما هم عاقبت به خیر شویم و پایان کار ما شهادت باشد.
    • آرسام IR ۱۵:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      57 1
      دلم سوخت فقط اشک ریختم خداوند بهتون صبر بده هم وطن
    • سمیرا IR ۱۵:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      50 1
      خدا به خانوادش صبر بده😔😔🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
    • امینی IR ۱۵:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      35 1
      😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
    • نازنین IR ۱۵:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      58 1
      ان شاء الله امام حسین خودش دستی برقلبهای بی تابتان بکشد و به شما ارامش بدهد ماکه جگرمان سوخت .....😭😭😭😭
    • IR ۱۵:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      49 3
      خیلی گریه کردم ودعا کردم خدایا صبر صبر الهی خداوند آرامش ب قلب تان بدهد
    • IR ۱۵:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      43 3
      بنی ادم اعضای یکدیگرندکه درافرینش زیک گوهرند.غم‌سنگینی رودلمون گذاشتندخدالعنت که کسی که ایناروحمایت میکنند
    • مهتاب IR ۱۶:۰۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      52 1
      میگند خاک سرده ....ولی واقعا نیست ....من بعداز پدرم متوجه شدم خاک سرد نیست بلکه مامجبوریم بسازیم و بسوزیم و تحمل کنیم .....چه می شود کرد ؟ جزتقاضای صبر از خدا درچنین غم بزرگ و حیرت اوری .....وهرلحظه باخود گفت: لایوم کیومک یا اباعبدالله
    • IR ۱۶:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      41 1
      خدای من چه اتفاق سختی خدا به بازماندگانش صبر بده خدا انشالله ظهور حضرت مهدی نزدیک کنه انتقام همه مارو به دست حضرت مهدی از این همه ظلم و بیداد بکیره
      • فریده اکبزاده IR ۱۴:۰۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۸
        1 0
        خییلی دلم سوخت خدا لعنتش کنه شر دشمنان را به خودشان برگردونه خداوند به خانواده دامداران و همسر عزیزش صبر عنایت بفرماید و با شهدا کربلا محشور بشوند
    • IR ۱۶:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      40 0
      خدا به پدرشون صبر بده دلمون آتش گرفته ان شاالله محمد امین عزیز و ریحانه ناز با دستهای کوچکشان دست ما هم بگیرن😭😭😭
    • مدافع IR ۱۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      25 9
      نظرمصطفی چرابایدمنتشربشه. درجوابش: امثال تودرک نمیکنند
      • ناشناس IR ۱۳:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        3 5
        همونطوری که نظر شما منتشر میشه.
    • ص IR ۱۶:۵۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      26 0
      الهی خداوند بهش صبر بده داغ سختی
    • IR ۱۷:۰۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      24 0
      خدا صبر عنایت کند اجرتان با بی بی فاطمه زهرا س
    • معصومه IR ۱۷:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      30 1
      خدا بهش صبر بده 😭 کلی متن خوندم واقعاً دلم سوخت ریحانه یک دختری ۱۸ ماهه کاپشن صورتی و گوشواره قلبی شهادتت توی آسمونا مبارک راهتُ‌ادامه‌میدم 🖤🖤
    • باران تهران IR ۱۷:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      32 1
      جایگاهشان بلندمرتبه باد
      • IR ۰۸:۰۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
        3 0
        دلم براش سوخت الهی خانوادش را صبر بده
    • ابوالقاسم الماسی IR ۱۷:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      29 0
      شهدا شرمنده‌ایم :خوشا آنانکه باعزت زگیتی بساط خویش بر چیدندورفتند.روحشان شاد
    • IR ۱۷:۲۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      32 8
      قاتل واقعی کاپشن صورتی نفودیهای دشمن در کشور هستند که با عدم اجرای قوانین مصوب کشور وحمایت از اغتشاشگران ومفسدان وخلافکاران وجنایتکاران وقاچاقچیان موادمخدر وفواحش باعث ناامنی وشهادت عزیزانمان شده‌اند شرمتان باد مزدوران اسرائیل
      • IR ۲۳:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
        6 1
        باهاتون هم دردی می کنم . انشاالا که خدا ریحانه جان عزیز را کنار رقیه دختر امام حسین (ع) باشد آمین
    • IR ۱۷:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      28 2
      لعنت بر باعث و بانیان واقعی این جنایت
    • AE ۱۷:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      28 1
      خدا وند در تحمل این داغ عظیم یاریت نماید.
    • ایمان IR ۱۷:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      19 1
      خدایا چقدر سخته ......خدایا مردم خسته اند .....از بی عدالتی .....انتظار ظهور دارند.....
    • IR ۱۷:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      26 0
      ریحانه جان عزیز،، محمد امین مهربون،، فاطمه خانم صبور تو رو خدا ما را هم دعا کنید،، خوش به احوالتون 😭
    • ناشناس IR ۱۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      27 0
      آتیش به دلمون زدی،اشکم بند نمیاد.....خیلی سخته...خدا خودش صبر بده فقط همین....
    • فرهاد IR ۱۸:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      21 1
      خدایا چقدر سخته🥺😭😭😭😭
    • IR ۱۸:۰۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      23 0
      😔😔😔😔خدا بهش صبر بده- جگرم آتیش گرفت. یه مدت بود شهدای کرمان فراموش کرده بودم
    • داغدیده IR ۱۸:۰۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      20 1
      من احساس این اقا پیمان رو میفهمم چون عزیزترین کسم تنهاترین کسم رو ازدست دادم بعدازمرگش شبیه اهنی شدم ک اهنگر باچکش بهش میزنه وهی میبرتش توکوره اتش ولی نه اثر چکش رو میفهمه ونه هرم اتش رو ....زندگی بعدازعزیزان روزگاری شبیه همین اهنگر و اتش وچکش عه غیرقابل توصیف و باوره اتش بگیر تاببینی چ میکشم...
    • رضا سلیمانی IR ۱۸:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      23 2
      خدا صبرتون بده :لعنت خدا بر این قوم ظالم
    • IR ۱۸:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      21 0
      زیاد دنبال حقوق میلیاردی ومقام وپست وثروت غارتگری نباشیم اندک زمان داریم دل‌آزرده هارادلجویی نماییم پس راه انسانیت بهتراز شعاردین دهیم دیگران را نابود سازیم دنیاماندگار نیست باهم صادق باشین واز خاینان ومزدورانشان حمایت نکنیم در طبیعت خدا قاضی عادل بدون پارت ورشوه قرار داده است چنان باشیم ازارگرنباش
    • IR ۱۸:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      20 1
      واقعا خدا بهتون صبر بده.واقعا سخته زندگی بعد اونا فقط یه رویامن که از وقتی خوندم همش اشک میریزم خدا لعنت کنه باعث وبانیش رو آن شالله که ناجی ما هم باشند.
    • زینب IR ۱۸:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      18 1
      چه قدر سخته مطالب رو خوندم و گریه کردم روحشان شاد خوش به سعادتشون تو رختخواب با دردو مریضی نمردند سعادت شهادت داشتند
    • ناشناس IR ۱۸:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      21 0
      خدا رحمتشون کنه این عزیزان رو و انشاالله خداوند صبر بده به آقا پیمان واقعاااااا سخته لعنت بر داعش وحشی و حامیانش،،اشکم سرازیر شد 😭😭😭😭
    • اکرم IR ۱۸:۴۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      24 0
      خداوندمهربان صبرت بده کمکت کنه
      • IR ۰۷:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        4 0
        خدا لعنتشون کنه چه مصیبت بزرگی خدا صبر بده الهی آمین
    • M.l IR ۱۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      7 0
      خدا بهتون صبر بده واقعا سخت برای من ک هموطنانم هستن بی اختیار اشک از چشمام جاری میشه چه برسه به شما مرد بزرگوار
    • M.l IR ۱۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      11 0
      قلم نویسنده خیلی زیبا و سوزناک بود با هر بند اشک از چشمانم سرازیر می شد
    • گمنام IR ۱۸:۵۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      6 1
      واقعا‌خیلی‌سخته‌خدا‌بهش‌صبر‌بده‌ماکه‌هنوز‌تواندوهیم
    • دانش IR ۱۹:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      6 1
      😭😭😭
    • IR ۱۹:۲۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      8 1
      به شما صبر بدهد صبر 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
    • اسرا میری RO ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      11 0
      خدا یا چقدر مردم ساده میمیرند🤔😕😕☹️ روحش شاد و یادش گرامی باد😭🥹🖤🖤
    • IR ۲۱:۰۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      6 0
      چقدر داغ باید بشنویم خدا به پدر و مادرش صبر بده.
    • IR ۲۱:۵۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      8 0
      خدایا ،من یه فرد غریبه در یه شهر دیگه ،خوندم واشک ریختم وای به داغ دل این پدر واین همسر،خدا بهش صبر بدهد ،عجب دنیایی ،عجب وشگفت انگیز است سرنوشت ادمها بررحسب انتخابشان
    • رهگذر FI ۲۲:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      7 0
      کاش دنیا تموم میشد
    • وحیده IR ۲۲:۴۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      7 0
      فقط صبرصبرصبرصبرازخداوند متعال برای دل این پدر
    • امیری IR ۲۳:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
      8 1
      خدا خودش به این برادر و سایر بازماندگان صبر دهد. خیلی سخت است. جز همدردی و شریک بودن در غم تون کاری از دستمون بر نمیاد. قلم نویسنده بسیار زیبا و دردناک بود.
    • IR ۰۰:۱۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      9 1
      فقط گریه😭😭😭😭😭😭😭آفرین به قلم نویسنده👏🏻👏🏻😍😍خدا صبر بدهد بر پدر بزرگوارشان🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻😭😭
    • M AE ۰۰:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      خدا رحمتشون کنه 😢 کاش لیاقت شفاعتشون را داشته باشیم...
    • IR ۰۰:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      خدا را صبر جمیل دهد مارادرغمتان شریک بدانید من هم در روز تشییع جنازه حاج قاسم. عزیزانم را در اثر ازدحام جمعیت از دست دادم صبر و شکیبایی را برای شما و همچنین خودم از خدا خواستارم
    • فائزه IR ۰۰:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      11 0
      امیدوارم فقط روی خوش نبیند هرکی که این نقشه شوم رو کشید جواب خون تک تک شونو از کودک ۱۸ ماهه تا بزرگسال رو پس بده
    • م IR ۰۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      روحش شاد خدا به خانواده های این عزیزان صبر بده خیلی سخت هس ماها فقط می‌بینیم و می‌شنویم
    • من یک مادر هستم IR ۰۰:۵۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      خداوند انشاءالله صبرتان بدهد خدالعنت کند دشمنان اسلام وایران را ما هم با خانواده های شهدای کرمان گریه کردیم وخدا وقت به شیر مردان نظام گفتم
    • ح IR ۰۰:۵۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      مرحم همه دردهای عالم ،ظهور منجی عالمـ
    • سیده ف... IR ۰۱:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدا بهش صبر بده... دل ما کباب شده براشون،خدا به داد بازمونده خانواده برسه که چه دردی رو تحمل میکنه... ما همه داغدار کاپشن صورتی گوشواره قلبی هستیم😞
    • IR ۰۱:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدواند متعال بهشون صبر بده 😭😭😭
    • روشنگر IR ۰۱:۱۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 2
      قبل از شورش وطن فروشها به اسم انقلاب زنان ما اینهمه هجمه وحمله علیه ملت نداشتیم چرا اینا ورهبراشون جمع اوری ومجارات نمیشن مروم داغدار ممتظرن
      • IR ۱۳:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
        1 0
        داشتیم از همان اوایل و شهادت رجایی و بقیه ولی از وقتی هجوم مهاجر زیاد شد این جنایات هم زیاد تر شده
    • IR ۰۱:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      خدا به قلبتون صبر بده. خیلی خیلی سخته داغ عزیزای قلبمون
    • IR ۰۱:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدا یا خودت بهشون صبر بده،😭😭😭😭😭
    • IR ۰۱:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 1
      😭😭😭😭😭😭😭😭😭 تسلیت میگم برادر عزیزم بخدا قسم طاقت نیاوردم و تا آخر با گریه خواندم فقط از خدا میخوام بهت صبر بده
    • RAHA RO ۰۱:۳۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      بابا جان سلام میشه در نبود ما بی قراری نکنی ما از اینجا همیشه حواسمون به تو هست از طرف محمد امین خدا صبر بده واقعا متاثر شدم
    • دریا IR ۰۱:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 1
      بسیار قلم زیبا وشوایی در نوشتن متن بود از اول متن تا اخر فقط اشک بر صورتم جاری شد وحادثه کربلا تداعی شد روح همه ی عزیزان شاد وخدا به این پدر بزرگوار صبر جمیل عنایت کند.
    • IR ۰۱:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      لعنت بر قاتل اصلی جوانان مملکتم
    • IR ۰۱:۵۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      جیگرم آتیش گرفت . اشک هام تمومی ندارن خدا لعنت کنه اون کسایی که شما رو از مرز رد میکنند به شکل مهاجر غیر قانونی زندگی میکنید بعد هموطن های ما رو پر پر میکنید . این نتیجه مهمون نوازیه ای تروریست مهاجر غیر قانونی . خدا خدا صبرت بده . جیگرم میسوزه
    • رضا IR ۰۲:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 1
      سلام واقعا نمیتونی بگی روحش شاد آنقدر معصومو پاکه خدا انشالله از کمر همون بزنه که انگنمای جهان بشن لعنتی ها اینها از خدا نمی‌ترسند از اون طفل پاک میترسن من اعصابم به هم ریخت تحملش برای من سخته خدا به کسو کارش صبر بده
    • ابراهیم IR ۰۲:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      8 0
      سلام بمیرم منم داغ پسر ۵ ساله دیدم آخ چکار میکنی بمیرم بمیرم برا محمد امین و ریحانه کوچلو
    • کرمی IR ۰۲:۵۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      خدایا به خانواده های شهدا اخیر کرمان صبری بده.روحشون شاد .چه سخته .چه غریب رفتن.خوش به سعادتشون.نام شهید دارن.کنار حاج قاسم عزیز هستن.بندگان خدا بهشتی هستن.😭😭😭
    • IR ۰۳:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      8 0
      آه ازین غم بزرگ اشکم بند نمیاد...خداصبرتون بده برادر ماهم از راه دور باشما سوختیم...الله اکبر از دل سنگ بعضی از آدم ها...😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
    • زینب IR ۰۳:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      چقدر سخت ولی شیرین خدا بهتون صبر بده خیلی سخته
    • هنرمند IR ۰۴:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 1
      این مصیبت داغی بود بر دل همه مردم خدا به خوانواده این عزیزان صبر بده .مسولین باید بیشتر تو این زمینه حساسیت به خرج میدادن تا این اتفاق نمی افتاد کل داعش رو نابود کنین بازم ریحانه و ریحانه ها بر نمیگردن
    • زکیه IR ۰۵:۳۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      میدانم چقدر داغ فرزند و همسر داغ است که با هیچ شادی تو را شاد نمیکند خدا بهت خیلی صبر بده.من که از اول خواندم گریه امانم رو بریده چه برسه به شما که داغ سنگینی رو تحمل می‌کنی.انشاءالله به آرزوهایت مخصوصا دیدار رهبر به زودی زود برسی
    • IR ۰۶:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      😭😭😭😭😭فقط خدا با قدرت خودش دل این مرد روتسکین بده وگرنه آدم جلواین داغ ودرد تحملش خیلی سخته وآههنم باشه آب میشه
    • سارا IR ۰۶:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      داغ اولاد خیلی سخته من یه مادرم که کودک هفت سالشو از دست داده من میفهم که پدر ریحانه چی میکشه تازه من یه داغ دیدم ایشون سه داغ عزیز... ولی پدر ریحانه اینو بدون اگه عزیزات شهید شدن مطمئن باش صبری که شما در مقابل این مصیبت میکنی کمتر از شهادت نیست هر وقت بی تاب شدی یاد مصیبت آقامون امام حسین ع بیوفت
    • IR ۰۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      مرگ بر آنهایی که کودک کشی میکنن و بدتر از اون حامیان جماعت کودک کش چه ریحانه و چه هزاران کودک در جای جای دنیا
    • IR ۰۶:۵۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      جیگرم آتیش گرفت
    • کرمانی IR ۰۷:۱۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      😭😭😭😭😭😭😭😭😭💞💞💞
    • هموطن IR ۰۷:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      خدا صبر بده، غیر قابل تحمل هست که یک شبه تمام زندگیت کن فیکون بشه....جگر ما رو هم سوزاند دختر کاپشن صورتی گوشواره قلبی
    • سیاح IR ۰۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدایا اشک هایم بند نمی آید.
    • IR ۰۸:۲۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      روحشان شاد و یادشان گرامی خداصبرتون بده حتی خواندن این متن اشک مارو درآورد شما که جای خود دارین،🖤🖤🖤🖤🖤🖤
    • وحیده نورمندی IR ۰۸:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدا به آقای سلطانی صبر بده واقعا خیلی سخته اشکام اجازه نمیدادن که متنو به آخرش برسونم
    • ناشناس IR ۰۸:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      قلبم فشرده شد با خوندنش...خدایا خودت به این آقای سلطانی صبر بده ...وای خدا چقدر سخته...لعنت الله علی القوم الظالمین ولی حداقل میدونه که جایگاه رفیع شهادت نصیب خانواده ش شده و این باعث آرامشه
    • IR ۰۹:۰۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدا بهت صبر بده داغ عزیز سخته و فراموش نشدنی ما هم داغ عزیز دیدیم هنوز آرام و قرار نداریم
    • حسینی IR ۰۹:۱۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان.
    • مریم صادقی IR ۰۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      التماس دعا دارم از بابای ریحانه ومحمد امین .تو رو خدا برای عاقبت بخیر ی بچه هامون دعا کنین
    • IR ۰۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      الهی من بمیرم برای داغ دل پدر ریحانه شهید منم فرزند از دست داده ام وامروز با انواع بیماریها زندگی سختی میگذرانم من میدانم چه میکشد خداوند صبر بده
    • IR ۰۹:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 1
      خداوند صبرت دهد بحق پنج تن آل عبا
    • بینام IR ۰۹:۴۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      نویسنده عزیز احسنت بر تو انشالله روح این عزیزان شاد باشه و خداوند هم به پدر خانواده صبر بده
    • AE ۰۹:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خدا بهش صبر بده واقعا خیلی سخته ، خداوند همسر و فرزندانش را با شهدای کربلا محشور کند. لعنت به آنهایی که دست به این جنایات می زنن ،چقدر خانواده ها را داغدار کردند.
    • مرتضی IR ۰۹:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      تا به کی باید شاهد این صحنه ها باشیم
    • بهرامی IR ۰۹:۵۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      چقدر به حال مادر خانواده، فاطمه خانم غبطه می خورم.. چه زیبا زندگی کرده و چه زیباتر از دنیا رفته...
    • مریم IR ۱۰:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      2 0
      واقعا اشک ریختم با حرف های این پدر ...
    • IR ۱۰:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      2 0
      خدا جواب نابکاران را بده و شرشون را از سر مردم کم کنه یک عده اینطوری دارن میمیرند یک عده از غم وغصه بخاطر بیکاری وگرانی وآلودگی فقط خدا کمک‌کنه
    • اسرا IR ۱۰:۱۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خیلی خیلی ناراحت شدم ،،طاقت خوندن همه رو نداشتم،،خداوند روحشون رو با حضرت زهرا محشور بفرماید،،
    • مهتاب IR ۱۰:۱۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 1
      خدا بهش صبر بده خیلی دل بزرگی میخواد که طاقت بیاره از این غم
    • جاوید IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      2 0
      عزیزدلم آقا پیمان سلام انشاالله خداوند به شما صبر عنایت فرماید.ماهم بعنوان یک هم وطن درغم خودشریک بدانید.الان که این متن را خواندم کلی اشک ریختم.واقعا خوشا به سعادتشان مرگی بهترازشهادت درراه خدانیست.به دلی شکسته واسه ماهم دعاکنیدکه که شهادت نصیب ماهم شود.
    • ثمر IR ۱۰:۲۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم ما هم تو غمتون شریکیم میشه گفت شادی چون اونا فرشته بودند لعنت با قاتلاشون
    • مهسا AE ۱۰:۳۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 1
      چقدرسخته هنوز گریم بندنیومده واقعادست نویسنده دردنکنه بااین قلم زیباکاری کرددردی که پدرکشیده باجون ودل احساس کنیم وباهش همدردی کنیم
    • IR ۱۰:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      ان شاالله همنشین اهل بیت علیهم السلام باشند خدای بزرگ به شما صبر و اجر مضاعف عطا کند این داغ برای ما هم سخت هست😭😭
    • افروز IR ۱۰:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم
    • علی IR ۱۰:۵۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خدا به پدرصبرامام سجاد ع راعطاکند
    • IR ۱۰:۵۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خوش برسعادتشون به هرحال اول و آخر هممون رفتنی هستیم پس چقدر خوبه که آدم توی همچین جاهایی مرگ باعزت رو داشته باشه 😢 خدا صبر بسیار به باز مانده هاشون عنایت کنه
    • محمد IR ۱۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      خواندم و اشک ریختم😭
    • رضایی IR ۱۱:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خداخریدارشان بود وبس ......خدابه آقای سلطان نژاد مطمئن صبرمیدهد...ولی وای به احوال آنهایی که کورکورانه ازترویسم حمایت میکنن وخون انسانهای بی گناه رامیریزن خدالعنت کنه منافق وضد انقلاب
    • IR ۱۱:۲۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خداوند به این پدر عزیز صبر دهد ولعنت بر دستانی که گلهای وطنم را پر پر کردند
    • IR ۱۱:۳۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      😭😭😭😭😭
    • بی نام IR ۱۱:۴۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      بر باعث پیدا و پنهانش لعنت
    • IR ۱۱:۵۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      چه زیبا،روحشان شاد،وخدا به قلم شما برکت ...
    • ناشناس AE ۱۲:۰۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      چقدر با این متن گریه کردم در دفتر کارم بودم نمی توانستم بلند گریه کنم ولی در سکوت‌ خیلی اشک ریختم برای این پدر داغدار خداوند به ایشان صبر عنایت بکند وفرزندانشون رو با فرزندان آقا امام حسین محشور بفرماید وهمسراشان را بارانم فاطمه زهرا(س) وتشکر از نویسنده این متن خیلی عالی بود .
    • راضیه IR ۱۲:۰۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      خدا صبرت بده😔😔😭😭
    • سایه ی ماه IR ۱۲:۰۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      3 0
      🥺روحشان شاد ویادشان گرامی
    • IR ۱۲:۱۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      2 1
      واقعا چقدر آدم دلش باید سنگ باشه بنام اسلام دارن این جنایاتو انجام میدن😭😭😭
    • مجتبی IR ۱۲:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      خداوند کمکتان کند خواندم و اشک ریختم.انشاالله در آن دنیا برای همیشه‌ با هم باشید
    • IR ۱۳:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      چقدر من سر شهیدان این خانواده هشت نفری غصه خوردم و میخورم جگرم کباب شد صبر عظیمی میخواد تحمل کردنش .خدایا خودت صبر جمیل عنایت کن
    • محسن IR ۱۳:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      4 0
      خدا صبر به پدر ریحانه کوچولو و محمد امین بده واقعا خیلی سخته خدا کمکش کنه با این غم بزرگ بتونه کنار بیاد ما را هم در غم خودت شریک بدان بزرگ مرد 😔😔😔
    • مهتاب IR ۱۳:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      پدرعزیزتسلیت عرض میکنم🖤 مرگ برمنافقین
    • ناشناس IR ۱۳:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      5 0
      تو رو خدا اینقدر دلمون رو خون نکنید، غصه کدوم درد رو بخوریم، یکی دو تا نیست.
    • علی IR ۱۳:۳۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      8 0
      اشکمونو حسابی درآوردی نویسنده شانس آوردم خونه تنهام روحشون شاد غیر قابل تحمله لحظه ایی جای این مرد بودن انشااله به حق دل زینب خدا مصیبتو به شما آسان کنه یاعلی
    • IR ۱۳:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      6 0
      درد داغ را داغ دیده میفهمد خدا لعتشون کنه
      • IR ۱۰:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
        2 0
        اانشالا شهید شودنم نصیب ما هم بشه هر کس لیاقت شهید شودن نداره به ابروی همون شهدای کرمان خدواند نگاه به ما هم کن
    • سلمان IR ۱۳:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      خداوند صبری به آقا پیمان بدهد واقعا سخته همه خوانواده ات را ازدست بدی خدا لعنت کنه باعث و بانی این حمله تروریستی را. جگر آدم آتیش میگیره میسوزه بحال این شهدا
    • IR ۱۴:۰۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      8 0
      وای این چه متنی بود فقط اشک ریختم خدایا به این مرد صبر بده خدایا بسه
    • IR ۱۴:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      7 0
      خداحافظ، کاپشن صورتی دختر عاشق وشهید دست ما رو هم بگیراون دنیا🤲🏽🤲🏽😭
    • زیبا IR ۱۴:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا لعنتشون کنه مردم بیگناه پرپر کردن
    • IR ۱۴:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      یا حسین فدای مظلومیت آقاجان خدا صبر بده
    • IR ۱۵:۰۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا به بازماندگان صبر عنایت کند خیلی سخته غم از دست دادن عزیزان من خودم فرزند 12 ساله ام مهدی جان را از دست دادم در تمام خواندن این مطلب اشک ریختم خدا لعنت کند عاملان این جنایت را خوش به حال شهدا
    • ه.رضایی US ۱۵:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      دلم آتیش گرفت خدا به دادشان برسد چرا مردم ایران اینقدر دشمن دارند خدایا کمکمان کن خدا صبر زینی عطا کند برادرم
    • علی AE ۱۵:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا صبر بده
    • ۱۵:۴۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 1
      خدا صبر جمیل عطا کند غم شهدای کربلا وعلی اصغر امام حسین ع برای مان یاد آوری شد🖤🖤🖤🖤 بی اختیار در داغ شهید سلیمانی واین شهدای عزیز گریان شدیم
    • مسلم IR ۱۶:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا صبرت بده آقای سلطانی، و روحشون شاد
    • IR ۱۶:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      ان شاءالله خدا به بازماندگان حادثه تروریستی کرمان صبر و اجر عنایت کنه خیییییلی سخته همه خانوادت رفته باشن و تو تنها مونده باشی 😭
    • فاطمه IR ۱۷:۳۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      بمیرم برای خانواده سلطانی من جای همه ی اون کم حجابای تو خیابون شرمنده شمام انشالله خدا صبرتون بده دردتون و تحملش خیلی سخته ولی شاید فقط اتفاقای روز عاشورا شما رو تسکین بده
    • IR ۱۷:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      دولتمردان ومسئولین باید از این وضعیت امنیتی مملکت خجالت بکشند وخیلی خیلی شرمنده باشند دولتمردان باتمام قوا کشور رو امن کنند تامین امنیت از نان شب واجب تر است
    • نرگس IR ۱۸:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      سلام خدا صبرت بده من که غریبه هستم دست خودم نیست گریه امان بهم نمیده خدا به دل داغ دیدت صبر بده
    • IR ۱۸:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      چه مصیبت بزرگی خدا از باعث وبانیش نگذره
    • IR ۲۰:۱۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      اللّهم إنی اَسْئلُکَ بِه اِسمُک عظیم و الاعظم یا غفور یا رحیم 🤲
    • مجتبی یادگاری همدان IR ۲۰:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا بهت صبر بده آقا پیمان ما را در غم خود شریک کنید
    • IR ۲۲:۰۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      شهید شما حتما در کنار سردار دلهاست وایشان مراقب اوست
    • مادر IR ۲۲:۱۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      کاش امام زمان مون میومدن
    • علی دریجانی IR ۲۲:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      تمام متنو کامل خوندم و از اول تااخرش باچشمای خیس خواندم 😭😭
    • IR ۲۳:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدالعنت کنه باعث وبانی این اتفاق تلخ واقعا خیلی ناراحت شدم برادرجان خداصبرت بده
    • IR ۲۳:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      عکس ریحانه حوری بهشتی در پروفایل قلبمان حک شده پدر ریحانه خدا صبر به شما بده ان شاا بسیار اشک ریختم با این همه داغ شما
    • IR ۲۳:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      پای داغ دلتون نشستیم واشک ریختیم ،روز پدر حرمت نگه داشتیم دخترم الهه سادات هشت سالشه ،دخترکاپشن صورتی رو نقاشی کردواز طرف ایشون به شما گل هدیه داد وروزپدر رااول به بابای ریحانه تبریک گفت نقاشی رو به کلاس درس برد کاپشن صورتی رو برای بچه ها معرفی کرد
    • ناشناس IR ۲۳:۵۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵
      1 0
      خدا بهت صبر بده همسر وفرزندانت در کنار حاج قاسم هستن اون لعنتهای انتحاری هم پیش شمر هستن
    • مرضیه IR ۰۰:۰۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      باتمام وجودم گریه کردم خدابهشون صبربده
    • IR ۰۰:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      3 0
      قطعاً جاشون بهشت برینِ ، خدا صبر بده...خیلی غم انگیزه😭😔😭😭
    • AE ۰۱:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      خدابه‌همه‌شهداکرمان‌صبربده‌‌روحشان‌شادیادشان‌گرامی‌خیلی‌خیلی‌سخته‌‌خداسبربده‌به‌خانواده‌سلطانی
    • عربپور IR ۰۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      خدا بهتون صبر بده ... واقعا سخته😭😭😭😭
    • مادر IR ۰۹:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      4 0
      متن بسیارسوزناک اشکهایم جاری شد کاش من هم لایق شهادت بودم
    • Azam IR ۱۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      سلام خداوند صبری از جنس بازماندگان کربلا به شما عطا کند جایگاهشان بهشت است همه امت را دعا کنید همیشه مسلمانان را دعا کنید
    • ریحانه قاسمی زاده IR ۱۳:۴۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      خدا لعنت کنه اون افرادی که باعث شدن عاشقان شهدا مخصوصا شهید سلیمانی اینجور به خاک خون کشیده شوند
    • فاطمه IR ۱۳:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      1 0
      روح همی عزیزان شاد خدا به همی عزیزانشون صبر بده قلبم به درد امد فقط میتونم بگم هرکسی این سعادت نمیشه خوش به حالشون همه مون میمیریم ولی خوش به سعادت کسی که شهادت نصیبش بشه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹
    • IR ۱۳:۵۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      3 0
      خداوند به دلشان صبر زینبی بدهد...😔
    • فاطمه IR ۱۶:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      خدا بهش صبر بدهد . خیلی سخته خیلی ... ان‌شاالله که این شهیدان به حق دست ما رو هم بگیرند و شفاعت مون کنند.
    • محمد از کرمان IR ۱۷:۲۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۶
      2 0
      خدا صبر بدهد به این خانواده عزیز و تبریک میگم به این خانواده که شهادت نصیب این خانواده کرد بالاترین مقام نزد خدا
    • علی IR ۰۳:۴۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 1
      می‌دونم که خیلی دردناکه،ولی قوی باش و خدا رو شاکر بخاطر داشتن این زن و بچه،خوش به سعادتشون،ان شا الله خدا به ما هم لیاقت پیوستن به کاروان شهدا رو بده،،،یاعلی
    • حسین IR ۰۸:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      چه سعادتی.خوش به حالشان . انشالله روزی همه امان شهادت. خداصبربدهد. پیمان جان قربونت برم تسلیت
    • هموطن IR ۱۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      2 0
      خیلی خیییلی غمناک و جگر سوز ، خداوند به شما صبری جزیل دهد واقعاسخت است
    • ناشناس IR ۱۱:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      2 0
      انشاالله خدا به این پدر صبر بده، طبق گفته این پدر، داغ محمدامین سخت تر از داغ کاپشن صورتی هست امان از داغ فرزند😭😭
    • IR ۱۲:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      2 0
      خدا صبرت بده خیلی سخته خیلی ان شاءالله شهدای شما برای من بیچاره هم دعا کنن
      • IR ۱۴:۱۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
        1 0
        خدا بهشون صبر بده داغ بزرگیه برا همه .برا خانواده ها خیلی بیشتر صبر زینبی میخواد .😭😭😭😭😭😭😭
    • یا زهرا IR ۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      ان شاءالله خدا بهتون صبر بده😭😭😭💔💔
    • عسکرپور IR ۱۴:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      سلام از صمیم قلب به آقای سلطانی نژاد این پدر داغ دار تسلیت میگم واقعا داغ عظیمی هست خداوند صبر تون بده
    • زهرا IR ۱۴:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      چقدر گریه کردم تو روز جمعه‌ای بارون دلتنگی خدایاااااا عاقبت بخیری همه آن شالله 🙏🤲😭😭😭😭😭😭
    • علیپور IR ۱۵:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      روحش شاد
    • IR ۱۶:۰۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      2 0
      خداررحمتشون کنه اوناکه قطعاجاشون بهشته برین هست وبراپدروپدربزرگ ومادربزرگشان خیلی خیلی سخته خداوندصبر بهشون بده الهی آمین یارب العالمین
    • پریوش IR ۱۶:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      روحشان شاد خداوند آنها راباامام حسین محشور کنه واقعا خییییییلی سخته من همش گریه کردم چون خودمم دلشکسته ام😭😭😭😭😭خدا حرمله های زمون رالعنت کنه که رحم حالیشون نیست کودک وبزرگ نمی‌دانند
    • مرادی IR ۱۷:۰۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      1 0
      خدا صبر به شما عطا کند ،داغ خیلی سختیست،خیلی گریه کردم تا این دست نوشته را خوندم،واقعا خدا کمکتان کنه،وروح فاطمه جان ومحمد امین و دخترک کاپشن صورتی شاد،
    • ناشناس AE ۱۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      0 0
      آقای سلطانی نژاد انشاءالله خداصبر زینبی عنایت میکند و انشاءالله اباعبدالله الحسین برقلبتان نظر کند وتسکین بگیرید وباظهور حضرت حجت شهدا برگردند وچشمتان بزودی به دیدن امامتان وخانواده روشن بشه
    • خانم سهرابی IR ۲۳:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۷
      0 0
      شهدا گلهای خوشبویی بودند که دست روزگار زودتر از موعد چیدشان. روحشان شاد.
    • ناشناس IR ۰۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
      0 0
      روحشون شاد وبا اهل بیت محشور باد.غم بزرگی به دلمون گذاشتن،خدا به پدرشون صبر بده،تحملش خیلی سخته خیلی.با خاطراتشون چه خواهد کرد😭😭😭😭😭
    • فاطمه IR ۱۷:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
      0 0
      خوش به سعادت شان...حاج قاسم مهربان ورئوف که برای آرامش يك ملت ،تلاش مي كرد....مگر می شود از زائران شهیدش،خوب ميزباني نكند؟!! خدايااا عاقبت مان را ختم به شهادت بفرما
    • IR ۲۳:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
      0 0
      کاش‌چیزی‌میگفتی‌تا‌جگرمان‌با‌آرامی‌هایت‌نمی‌سوزاندی‌برادر...خدا‌صبرت‌دهد.
    • غلامرضاعطائ IR ۰۰:۳۸ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
      0 0
      سلام خداوندصبرتون بده داداش گلم شهادت فقط نصیب مردان وزنان مومن ومومنه میشودازخداوندبرات طلب صبرمینایم آگاه باش که عزیزانت همیشه زنده هستن ودربهشت برین جای دارن
    • فواد رجایی IR ۲۲:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
      0 0
      باتشکر از خانم رجایی