به گزارش خبرگزاری مهر، آیتالله علیاکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در مراسم افتتاحیه پنجمین همایش علوم انسانی-اسلامی، پژوهش و فناوری، گفت: منطقه ۱۴ ماه است که درگیر جنگ ظالمانه است و در روزهای اخیر هم این احساس وجود دارد که فاجعهای در منطقه در حال وقوع است و بوی حوادث تلخ استشمام میشود که از خداوند میخواهیم مسائل به نفع جامعه اسلامی خاتمه یابد.
وی در ادامه با بیان این پرسش که آیا میتوان دانشی با محوریت مقاصد الشریعه سامان دهیم، افزود: مقاصد الشریعه کارکردهای معتبر دینی دارد و صرفاً کارکرد آن معرفتشناختی نیست و میتواند به مثابه قرائن برای کشف قواعد دینی از آن استفاده کرد و حتی میتوان از آن برای تولید علوم انسانی اسلامی بهره ببریم.
رشاد با بیان اینکه مقاصد الشریعه مصالح عام و کلی تشریع الهی برای عباد بوده است که حاصل آن هم دفع ضرر از بندگان و جلب منفعت برای آنان است، اظهار کرد: در زمینه علوم انسانی اسلامی ابتدا باید مشخص کنیم که یک علم با چه مبنایی، اسلامی است یعنی کدام ملاک اگر بود علمی اسلامی است و اگر نبود اسلامی نخواهد بود و باید از چه روششناسی برای تولید این علم باید استفاده شود و تلقی ما از این علوم چیست؟
استاد حوزه علمیه تهران با اشاره به مناط وحدت و تمایز علم که فلاسفه به آن پرداختهاند و از جمله ابن سینا در شفا به صورت مفصل وارد بحث شده است، افزود: زمانی انباشتی از قضایا منجر به یک علم میشود که درون آن نوعی انسجام و وحدت وجود داشته باشد و در بیرون هم تمایز. برخی گفتهاند موضوع و خصوصیت موضوع در هر علمی سبب ایجاد انسجام درون و تمایز در بیرون است و برخی هم غایت را مطرح کردهاند که از جمله آخوند خراسانی بر این مسئله تاکید دارد. برخی هم گفتهاند که گاهی چند مسئله در بین علوم مختلف مشترک است ولی هر علمی از یک حیث به آن میپردازد.
رشاد افزود: گروهی گفتهاند برخی از علوم به غایت، برخی به موضوع و … تمایز در بیرون پیدا میکنند؛ نظریه تناسق میگوید هر علمی دارای ۵ مؤلفه یعنی مبانی، موضوع، مسائل، منطق و غایت است و هر وقت این چند بعد با هم ساماندهی شدند علم تولید خواهد شد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه میتوان جایگاههای گوناگونی را در نظر بگیریم که اگر مقاصد را در آن اشراب کنیم حضور تأثیرگذاری در علوم انسانی خواهد داشت، اضافه کرد: از جمله این جایگاه، پیشانگارههای مقاصد در فلسفه علوم انسانی است زیرا مقاصد همان غایات است و گفتیم یکی از ۵ مؤلفه رکنی هر علمی، غایت آن است.
نقش غایت در علوم انسانی
وی تاکید کرد: اگر این اتفاق رخ دهد ما با غایتانگاری مقاصد در علوم انسانی طبیعتاً این علم را به ملاک کفایت یعنی اسلامی و دینی میرسانیم و براساس نظریه تناسق چون همه مؤلفهها باید تناسب داشته باشند سایر ارکان هم باید با سایر مؤلفهها سازگار باشند؛ در این صورت غایات از سویی یکی از مؤلفههای خمسه است و از سوی دیگر در فلسفه هر علم دخالت دارد.
رشاد تصریح کرد: در حوزه مبانی، مقاصدالشریعه اشراب شده در علوم انسانی دو کارکرد دارد؛ یکی کارکرد بلاواسطه و دیگری با واسطه؛ (وقتی مؤلفه غایت متأثر از مقاصدالشریعه شد مثلاً اقامه قسط) پس علوم انسانی باید سعی کند در راستای اقامه قسط کارآمد شود و تلاش کند. اگر تحقق تعبد غایت است علوم انسانی هم باید سعی کند تحقق بخش شأن خلافت اللهی انسان شود.
وی اضافه کرد: علوم انسانی اگر بخواهد در راستای مقاصدالشریعه باشد شأن خلافتاللهی انسان را محقق کند و علوم انسانی در جهتی حرکت کند که انسان خلیفه خدا بر روی زمین شود؛ همینطور در موضوع و مسائل هم مؤثر است.
رشاد افزود: در بحث انسان، انسانی که خلیفه خداوند است موضوع علم است نه انسان به مثابه حیوان ناطق و برتر و نه حی متاله زیرا فقط انسان حی متاله نیست و فرشته و جن هم حی متاله هستند. چنین انسانی موضوع علوم انسانی میشود و بناست این موضوع با آن غایت سازگار باشد.
تأثیر مقاصد بر ساختار علوم انسانی
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه غایات علوم انسانی براساس گفته شده مقاصدالشریعه است، گفت: بر این اساس، تولید مسائل و مباحث علوم انسانی هم متأثر از غایت و مقاصد است و بر ساختار علوم انسانی هم مؤثر است. ممکن است پرسیده شود که چه کسی گفته است که باید علوم انسانی را براساس مسائل دستهبندی کنیم؟ بلکه باید آن را براساس مقاصد دستهبندی کنیم؛ مثلاً یک دسته از علوم بناست قسط و یک دسته بناست مقام خلیفه اللهی انسان را محقق کند، آیا این سخن خلاف شرع است؟
وی افزود: بنابراین اگر کسی بگوید علم فقط یک مؤلفه یعنی غایت ندارد ولی طبقهبندی را میتوان براساس غایت انجام داد، سخن نادرستی نیست و مقاصد میتواند در مهندسی درونی علوم و مهندسی برونی علم یعنی رابطه علم با همدیگر نقش مهمی داشته باشد. وقتی بنا شد مقید به سازوارگی مؤلفههای یک علم باشیم باید منطقی را در تولید علوم انسانی و حل آن به کار ببریم که مقاصد، شرعی و مقدس باشد.
وی تاکید کرد: مسائل قهرا باید قدسی باشند و حل آن هم باید با روشهای قدسی باشد یعنی با روش سکولار نمیتوان مسائل قدسی را حل کرد و حتی به عقل و تجربه صرف هم نمیتوان تکیه کرد.
تأثیر مقاصد بر رویکردهای علوم انسانی
رشاد ادامه داد: وقتی پای مقاصد به تولید علوم انسانی باز شد در رویکردهای ما هم اثرگذار است و رویکرد ما هم از الحادی و سکولار به رویکرد قدسی تبدیل خواهد شد. البته این تأثیر بر هویت معرفتی علوم انسانی هم تأثیر دارد. قدسی و غیرقدسی بودن علم از عناصر تعیینکننده هویت هر علم است و وقتی مقاصد الشریعه مقاصد علوم انسانی شد و بر مؤلفههای علوم انسانی رنگ قدسی زد طبعاً در هویت علوم و جهتگیری آن هم مؤثر خواهد بود.
رشاد با طرح این پرسش که ما علوم انسانی را تولید میکنیم ولی از کجا بدانیم که این علوم اسلامی است؟ افزود: معیار تشخیص ما چیست و آیا مقاصد الشریعه در آن اشراب شده است یا خیر؟ به نظر بنده خود مقاصدالشریعه، معیار است یعنی اگر اقتصاد اسلامی تولید و به عدالت اجتماعی کمک کرد خواهیم فهمید که این علم اقتصاد، اسلامی بوده است. اگر علم اقتصاد اسلامی شد ولی ثمری نداشت دو دلیل دارد یا اینکه ما در مقام نظر خطا داشتهایم یا در مقام عمل نتوانستهایم آن را پیاده کنیم و این هر دو هم مرتبط با مقاصد است.
وی تصریح کرد: همین شیوه را میتوان در علم اخلاق و فقه و اصول و سبک زندگی و تمدن اسلامی مورد بهره قرار دهیم؛ البته در کاربست مقاصدالشریعه نباید در دامان تفریط و نه افراط بیفتیم و این تصلب را هم نداشته باشیم که بگوییم مقاصد تأثیری در علوم ندارد.
نظر شما