خَبرگزاری مهر - گروه استانها – کورش دیباج: تئاتر همواره بستری برای تجربهگرایی، طرح نظریههای نو و کاوش در مفاهیم پیچیده انسانی بوده است. نمایش «آرمان، حنا، آری، حسام یا نظریه کششی سطحی» که به نویسندگی و کارگردانی بهزاد سیفی در تالار هنر اصفهان روی صحنه رفته، نمونهای از این جریان تجربی و متفاوت در هنرهای نمایشی است. این نمایش با نگاهی به موقعیتهای انسانی و استفاده از فرمهای نمایشی خاص، تلاش دارد تا پیوندی میان علم و هنر برقرار کند.
در ادامه، گفتوگوی تفصیلی با بهزاد سیفی، خالق این اثر را میخوانیم که از دغدغههایش برای خلق چنین اثری و چالشهای اجرای نمایشهای تجربی در فضای تئاتر امروز ایران سخن میگوید.
آقای سیفی، ایدهپردازی اولیه نمایش «آرمان، حنا، آری، حسام» از کجا شکل گرفت و چرا نام «نظریه کششی سطحی» را برای آن انتخاب کردید؟
ایده این نمایش از دغدغهای علمی و انسانی نشأت میگیرد. همیشه برایم جذاب بود که مفاهیمی از علم و فیزیک مانند «کشش سطحی» را به زندگی روزمره و روابط انسانی پیوند بزنم. کشش سطحی در علم، اشاره به خاصیتی از مایعات دارد که تمایل دارند سطح خود را تا حد ممکن کاهش دهند. این مفهوم برای من استعارهای شد از کشش و فشارهایی که در روابط انسانی وجود دارد؛ لحظاتی که آدمها در مواجهه با یکدیگر، در آستانه فروپاشی یا بازسازی قرار میگیرند.
فرم اجرایی نمایش به نظر میرسد از تئاترهای مدرن و تجربی الهام گرفته باشد. در این باره توضیح دهید.
بله، فرم اجرایی این اثر متأثر از تئاتر مدرن و جریانهای پستمدرن است. در «آرمان، حنا، آری، حسام» تلاش کردهایم از روایت خطی عبور کنیم و با استفاده از تصاویر بصری، حرکات بدن و دیالوگهای گاهبهگاه، مخاطب را در موقعیتی چندلایه قرار دهیم. بهطور مثال، حضور و حرکت بازیگران بیشتر از آنکه داستانگو باشد، نوعی بیان تصویری از کشش و تنش در روابط است.
بازیگران این نمایش چهقدر در انتقال مفهوم کشش سطحی مؤثر بودهاند و انتخاب آنها چگونه صورت گرفت؟
بازیگران نمایش، مهدی احمدیپور، سارا رفیعی، فرناز سرگل زائی و امیر شاهین مرادی، از هنرمندان توانای تئاتر اصفهان هستند. مهمترین معیار من برای انتخاب بازیگران، انعطافپذیری آنها برای تجربهگرایی و حضور فیزیکی در صحنه بود. از آن جایی که فرم اجرایی این نمایش نیاز به درک عمیق بدن و فضا داشت، تمرینهای بدنی و کارگاهی متعددی برگزار کردیم تا به زبان مشترکی میان بدن، صدا و مفهوم کشش برسیم.
با توجه به فضای تئاتر اصفهان، اجرای نمایشهای تجربی با چه چالشهایی مواجه است؟
تئاتر تجربی همیشه چالشبرانگیز است. نخستین چالش، ارتباط با مخاطب است؛ زیرا مخاطب عام ممکن است به دنبال روایتهای سرراستتری باشد. ما سعی کردیم این اثر هرچند تجربی است، اما فضایی ملموس و انسانی داشته باشد. چالش دیگر، نبود حمایت کافی برای اجرای نمایشهای غیرمتعارف در شهرستانهاست. اصفهان ظرفیت زیادی دارد، اما زیرساختها و حمایتها هنوز متناسب با این ظرفیتها نیست.
فکر میکنید این نمایش چه پیامی برای مخاطبان دارد و چقدر توانسته ارتباط لازم را برقرار کند؟
من معتقدم تئاتر تجربی وظیفه طرح پرسش را دارد نه ارائه پاسخ. این نمایش هم تلاشی است برای بازتاب کششها و تنشهایی که در زندگی روزمره همه ما وجود دارد. بازخوردها نشان میدهد که مخاطبان به این فضا واکنشهای متفاوتی دارند؛ برخی به دنبال معناهای بیشتری میگردند و برخی دیگر با لحظات و تصاویر نمایش ارتباط برقرار میکنند.
بازخورد مخاطبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا موفق به ایجاد دیالوگ با تماشاگر شدهاید؟
بازخوردها متفاوت بوده است. برخی مخاطبان از فرم و ایدههای نمایش استقبال کردهاند و برخی دیگر به دنبال روایت مشخصتری میگشتند. این کاملاً طبیعی است؛ تئاتر تجربی قرار نیست پاسخ بدهد، بلکه سؤالاتی را در ذهن تماشاگر ایجاد میکند.
آینده تئاتر تجربی در اصفهان را چگونه میبینید؟
تئاتر تجربی در اصفهان ظرفیتهای زیادی دارد، اما نیازمند حمایت جدیتر است. هم در حوزه تولید و هم در جذب مخاطب باید تلاشهای بیشتری صورت بگیرد. خوشبختانه هنرمندان جوان اصفهان ایدههای خلاقانهای دارند که میتواند مسیرهای تازهای برای تئاتر باز کند.
چه برنامهای برای ادامه این مسیردارید؟ آیا اجرای دیگری از این نمایش در نظر دارید؟
ما قصد داریم اجرای این نمایش را در شهرهای دیگر ادامه دهیم. این تجربه برای گروه ما بسیار ارزشمند بود و بازخوردها نشان داد که چنین تئاترهایی میتواند مخاطبان خاص خود را پیدا کند. در آینده هم تلاش میکنم آثاری خلق کنم که جسارت تجربهگرایی و عبور از روایتهای آشنا را داشته باشد.
نظر شما