خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: در سالروز شهادت حضرت زهرا (س)، فضای گلزار شهدای بهشت زهرا حال و هوای متفاوتی داشت. خیابانهای اطراف مملو از جمعیتی بود که برای زیارت شهدا آمده بودند. هوای سرد پاییزی با گرمای نفسهای زائران و بوی خوش نذریها، دلپذیرتر شده بود. مثل هر پنجشنبه، به سوی قطعه ۵۰ گلزار شهدا رفتم؛ جایی که شهدای مدافع حرم آرام گرفتهاند. این هفته اما مراسمی ویژه برای شهدای فاطمیون و شهدای رسانه برگزار میشد.
در میان مزارهای شهدای مدافع حرم، سنگ مزار شهید علیاصغر کریمی توجهام را جلب کرد. پرچم مشکی “یا فاطمهالزهرا (س) ” و گلهای چیدهشده، نمایی خاص به این مزار داده بود. شهید کریمی، یکی از شهدای شاخص مدافع حرم، دقیقاً هشت سال پیش در چنین روزی تشییع شده بود. او متولد ۱۶ اسفند سال ۱۳۶۰ بود و در ۳۵ سالگی به شهادت رسید..
شهادت پسر، افتخار مادر
مادر شهید کریمی کنار مزار پسرش با آرامشی وصفناپذیر ایستاده بود و با زائران گفتوگو میکرد. به او نزدیک شدم و خواستم از پسر شهیدش بگوید. به تصویر علی اصغرش نگاهی پرغرور انداخت و گفت: «علیاصغر از کودکی عاشق قرآن بود و همیشه به دیگران کمک میکرد. میگفت: مامان، کار خوب را نباید برای کسی توضیح داد، چون ریا میشود.»
در لابهلای صحبت به فرزند شهید بودن خودش اشاره کرد. متوجه شدم پدر ایشان از شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس هستند. با حالتی خاص به من گفت: «پدر من مزار ندارد. برای همین هر وقت دلم میگیرد به یادش به قطعه ۴۰ کنار شهدای گمنام میروم. کنار فانوسها در جوار مزار شهیدی گمنام مینشینم و فاتحهای میخوانم.»
مادر با لبخندی آمیخته به افتخار ادامه داد: «پسرم میخواست راه پدربزرگ شهیدش را ادامه دهد. علیاصغر همیشه میگفت آرزویش شهادت است. همین هم شد.»
پسرم سه مزار دارد!
شهید کریمی در سال ۱۳۹۵ به دست داعش به شهادت رسید و بدنش ارباً اربا شد. مادرش با صدایی آرام و محزون توضیح داد: «تنها یک پای او را برای ما آوردند و در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) دفن کردند. مدتی بعد، خبر رسید که در جریان آزادسازی موصل، سر و دو دست او هم پیدا کردند. دوستانش طبق وصیتش که میخواست در وادیالسلام به خاک سپرده شود تکههای بدنش را تا نجف بردند و آنجا دفن کردند. قصه پسر من به اینجا ختم نشد، چراکه مدتی بعد، تکهای از استخوان کمر او در محل شهادتش پیدا شد. آن تکه استخوان را هم همانجا دفن کردند. این شد که علیاصغر من امروز سه مزار دارد؛ یکی در بهشت زهرا (س) یعنی همین قطعه ۵۰، دیگری در وادیالسلام و سومی در مقتلش، در مدرسهای که در آنجا شهید شد.»
این خاک از اول بهشت بود، ولی حالا میتوان دید
مادر شهید از روزهایی که تا بهشت زهرا (س) میآمد تا به مزار پسرش سر بزند میگوید. او از نامهای که به سازمان قطعه ۵۰ گلزار شهدا فرستاده بود میگوید: «آن روزها اینجا چیزی جز بیابانی گلآلود نبود. اما با تلاش مسئولین، قطعه ۵۰ به مکانی مناسب برای آرامش خانوادههای شهدا تبدیل شده است.» از او پرسیدم در رسانهها خواندهام که اکثر خانوادههای شهدا با این اقدامات مخالف هستند اما شما چیز دیگری میگوئید؛ جریان چیست؟ او در پاسخ گفت: «این سایبانهایی که میگذارند و بهسازی قطعه با رضایت کامل خانوادهها اجرا شده و ما مشکلی از این بابت نداریم.»
پیگیر حواشی مربوط به بهسازی شدم و او با لبخند از خاطرهای یاد کرد: «یک روز، همه خانوادههای شهدای مدافع حرم قطعه ۵۰ را دعوت کردند و طرح بهسازی را به ما نشان دادند. از کم و کیف آن به ما گفتند. اینکه سنگ مزار شهیدی تخریب نمیشود، حجلهای برداشته نمیشود و حال و هوای گلزار را حفظ میکنند. اتفاقاً در آن روز همه با خوشحالی آن را تأیید کردیم. همین شد که امروز اینجا بهشتی کوچک است برای من که هر پنجشنبه برای آرامش گرفتن به آن میآیم.»
مادر شهید کریمی در پایان گفت: «از مسئولینی که برای این مکان تلاش کردند، تشکر میکنم. اینجا برای ما خانوادهها جایی است برای تسلی و آرامش. اما متأسفانه عدهای با شایعهپراکنی میخواهند زحمات این افراد را زیر سوال ببرند. امیدوارم خدا آنها را هدایت کند چون با دروغهایشان آرامش را از بقیه میگیرند. کاش عوامل بهسازی صبوری را کنار بگذارند و از آنها شکایت کنند.»
گلزار شهدای بهشت زهرا (س)، امروز دیگر تنها مکانی برای یادبود نیست؛ بلکه مأمنی است برای خانوادههایی که در غم و افتخار، همزمان آرامش مییابند. شهید علیاصغر کریمی و دیگر شهدای مدافع حرم، میراثدار ایثاری هستند که نه تنها برای خانوادههایشان، بلکه برای همه مردم ایران، یادآور ارزشهای والای انسانی و اسلامی است.
نظر شما